protracted
/proˈtræktəd/

معنی

مدید، دنباله دار
سایر معانی: کشیده، طول داده، طولانی، ممتد، متمادی

دیکشنری

طولانی مدت
صفت
protractedدنباله دار
long, extended, prolonged, protractedمدید

ترجمه آنلاین

طولانی شده

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.