دوام، توانایی، قوت، پا، استحکام، نیرو، زور، قوه سایر معانی: قدرت، استواری، محکمی، سختی، قدرت کشش یا تحمل (وزن یا فشار و غیره)، صفات مثبت، محسنات، نکات خوب، نیکویی ها، ویژگی های برازنده، موضع ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قدم، گام، قدم زدن، گشاد گشاد راه رفتن، گام های بلند برداشتن، با قدم پیمودن، شلنگ زدن، راه رفتن سایر معانی: گام بلند برداشتن، شلنگ انداختن، قدم بلند برداشتن، (با: across یا over - با گام بلند ...
ضربت، ضرب، ضربه، اصابت، برخورد، اعتصاب، بخاطر خطور کردن، سکه ضرب کردن، زدن، ضرب زدن، ضربت زدن، ضربه زدن، خوردن، خطور کردن، اعتصاب کردن، خوردن به سایر معانی: کوفتن، کوبیدن، وارد آوردن، زدن و ...
تحصیل، بررسی، مطالعه، اتاق مطالعه، غور وبررسی، موضوع تحصیلی، درس، مطالعه کردن، درس خواندن، اموختن، بررسی کردن، خواندن، فرا گرفتن، تحصیل کردن سایر معانی: پژوهش، تحقیق، آموزش، یادگیری، رشته ی ...
متخصص مد، آرایشگر، سبک دار، قاضی سلیقه سایر معانی: (نویسنده یا نقاش و غیره) دارای سبک مشخص، صاحب سبک، سبکی، از نظر سبک ادبی، خوش سلیقه [نساجی] مد پرست - مد ساز - مدیست
محرمانه سایر معانی: مکنون، زیرجلی، نهفته، به طور سری، زیر درخت گل سر، مج، محرمانه، خصوصی
زیر دریایی، تحت البحری، تحت البحری، زیر دریا حرکت کردن، با زیر دریایی حمله کردن سایر معانی: زیر آبزی، زیست کننده در زیر آب یا دریا، برای حمل یا کاربرد در زیر آب یا زیر دریا، زیر آبی، جانور ی ...
تسلیم شدن، پیشنهاد کردن، سرفرود آوردن، ارائه دادن، تسلیم کردن، تقدیم داشتن، مطیع شدن، عرضه داشتن، گردن نهادن سایر معانی: (برای رسیدگی یا تصمیم گیری یا تصویب) تقدیم کردن، دادن، ارائه کردن، اح ...
فرو نشستن، فروکش کردن، نشست کردن، سست شدن، واگذاشتن سایر معانی: فرورفتن، آرام شدن، ته نشست کردن، رسوب کردن (رجوع شود به: settle و precipitate)، درد وغیره واگذاشتن
فرونشست، فروکش، فرونشینی، نشست، فروکشی، تخفیف درد و غیره سایر معانی: فرونشست، فروکش، نشست، فرونشینی، فروکشی، تخفیف دردوغیره [عمران و معماری] نشست - فرونشست - فرونشستگی - تهنشینی [زمین شناسی] ...
رده بندی کردن، استنتاج کردن، شامل کردن، استقراء کردن سایر معانی: گنجاندن، مشمول (چیزی)کردن، جزو (چیزی)کردن، درج کردن
موفقیت، پیروزی، ترقی، نتیجه، کامیابی، توفیق، کامروایی سایر معانی: کامکاری، آدم یا چیز کامیاب، کامرانی، نتیجه ی مطلوب، دستیابی به ثروت یا شهرت، رستگاری [ریاضیات] پیروزی، کامیابی، موفقیت، برد، ...