معنی

موفقیت، پیروزی، ترقی، نتیجه، کامیابی، توفیق، کامروایی
سایر معانی: کامکاری، آدم یا چیز کامیاب، کامرانی، نتیجه ی مطلوب، دستیابی به ثروت یا شهرت، رستگاری
[ریاضیات] پیروزی، کامیابی، موفقیت، برد، موفق، پیروزی

دیکشنری

موفقیت
اسم
success, achievement, prosperity, hitموفقیت
victory, win, triumph, success, conquest, achievementپیروزی
success, prosperity, good, glee, palm, speedکامیابی
success, luckتوفیق
result, outcome, consequence, conclusion, effect, successنتیجه
progress, rise, development, promotion, advancement, successترقی
successکامروایی

ترجمه آنلاین

موفقیت

مترادف

متضاد

جمله‌های نمونه

He's a dedicated teacher who genuinely cares about his students' success.

او یک معلم پرتلاش است که واقعاً به موفقیت دانش‌آموزانش اهمیت می‌دهد.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.