1- پیشرفت کردن، جلو رفتن (در کار و غیره) 2- (از روی اتفاق) ملاقات کردن یا یافتن 3- پدیدار شدن، (عامیانه) آغاز کن !، راه بیفت !، یا الله !، راستی !
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ستودن، ستایش کردن سایر معانی: تعریف کردن از، مورد ستایش قرار دادن، توصیه کردن، تایید کردن، سپردن به، (قدیمی) سلام رساندن
سهم، اعانه، همکاری و کمک، هم بخشی سایر معانی: اهدا، دادن، اعطا، بخشش، معاضدت، کمک، پیشیاره، هر چیز اهدا شده (مثل پول برای خیرات یا مقاله برای مجله و غیره)، مالیات (یا عوارض) ویژه [ریاضیات] ه ...
اصلاح، تصحیح، غلط گیری، تادیب سایر معانی: لغزش گیری، لغزش یابی، راستانش، راستا سازی، مواخذه، ادب کردن، بهسازی، بهکرد، بهبود بخشی، ویرایش، ویراستاری [عمران و معماری] تصحیح - تعدیل - اصلاحیه [ ...
از ترس دولا شدن، چندک زدن سایر معانی: (از سرما یا ترس) خود را جمع کردن، کز کردن، چندیدن، ترسیدن و لرزیدن، ترس و لرز نشان دادن، احساس چندش کردن
عمل خزیدن، شنال کرال، خزیدن، سینه مال رفتن، چهار دست و پا رفتن سایر معانی: خزیدن (مانند کرم و مار)، سینه خیز رفتن، کشاله رفتن، مخیدن، غژیدن، با آهستگی یا ناتوانی حرکت کردن، نوکروار عمل کردن، ...
خزیدن، سینه مال رفتن، مورمور شدن سایر معانی: چهار دست و پا رفتن (به طوری که شکم نزدیک به زمین باشد)، سینه خیز رفتن، دزدانه رفتن، (با ترس و لرز یا با آهستگی یا مخفیانه) حرکت کردن، (معمولا با: ...
انقباض غیر ارادی ماهیچه، چاپلوسانه فروتنی کردن، چاپلوس کردن سایر معانی: (از ترس یا سرما و غیره) خود را جمع کردن، کز کردن، (خود را) عقب کشیدن، یکه خوردن، با بزدلی عمل کردن، خود را خوار کردن، ...
خوشامد گویی کردن، چندک زدن، دولا شدن، قوز کردن سایر معانی: (برای حمله و یا از ترس و غیره) خود را جمع کردن، خف کردن، کز کردن، دولا کردن یا شدن، (چاپلوسانه) تعظیم و تکریم کردن، خضوع و خشوع کرد ...
تمدن، فرهنگ، برز، کشت میکرب در ازمایشگاه سایر معانی: فرهنگ (مجموعه ی عقاید و رسوم و الگوهای رفتاری یک مردم)، فضل و کمال، ادب و آموختگی، تربیت، فرهیختگی، ویژگی های فرهنگی، (زمین) کشت، برزیدن، ...
تردید رای، استثنا قائل شدن، درنگ کردن، کمرویی کردن، تقاضای درنگ یا مکی کردن سایر معانی: دو دلی کردن، شک و شبهه داشتن، سرباز زدن، چون و چرا کردن، تردید، (حقوق) به صلاحیت دادگاه اعتراض کردن، ا ...
انکار، رد، تکذیب، عدم پذیرش، حاشا سایر معانی: ناخستویی، واسرنگیدن، ارندان، پرده پوشی، ناپذیرایی، عاق سازی، دست رد (بر سینه ی کسی) زدن، پس زدن، روگردانی، رجوع شود به: self-denial [ریاضیات] ضد ...