cringe
معنی
انقباض غیر ارادی ماهیچه، چاپلوسانه فروتنی کردن، چاپلوس کردن
سایر معانی: (از ترس یا سرما و غیره) خود را جمع کردن، کز کردن، (خود را) عقب کشیدن، یکه خوردن، با بزدلی عمل کردن، خود را خوار کردن، منت کشیدن، خود را خفیف کردن، چندش، تنفر، انقبا غیر ارادی ماهیچه
سایر معانی: (از ترس یا سرما و غیره) خود را جمع کردن، کز کردن، (خود را) عقب کشیدن، یکه خوردن، با بزدلی عمل کردن، خود را خوار کردن، منت کشیدن، خود را خفیف کردن، چندش، تنفر، انقبا غیر ارادی ماهیچه
دیکشنری
ریزش
اسم
cringeانقباض غیر ارادی ماهیچه
فعل
cringeچاپلوسانه فروتنی کردن
adulate, cringeچاپلوس کردن
ترجمه آنلاین
کز کردن
مترادف
blench ، cower ، crawl ، crouch ، dodge ، draw back ، duck ، eat dirt ، grovel ، kneel ، quail ، quiver ، shrink ، shy ، start ، stoop ، tremble ، wince