[عمران و معماری] فلکه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناراست، پر پیچ و خم، دور و دراز، پیچاپیچ، دارای شیله پیله، گمراه کننده، کج راهه، کژ، غیرمستقیم
بیان غیر مستقیم، طول وتفصیل در کلام سایر معانی: (ادبیات و سخنوری) اطناب، درازگویی
انحراف، خط سیر را منحرف کردن سایر معانی: راه انحرافی (که هنگام تعمیر و بسته بودن راه اصلی به کار می رود)، از بیراهه رفتن، از راه فرعی یا انحرافی رفتن یا بردن، (برای احتراز از شلوغی و غیره) د ...
منحرف، گمراه، کج، غیر مستقیم، بی راهه سایر معانی: نادرست، دغل، ناراست خوی، مزور، حیله گر، ترفندباز، کجراه، کژرو، پرپیچ و خم، دور و دراز، مزورانه، نادرستانه، ترفندآمیز
گردش بیرون شهر، تفرج، وابسته به گردش یا سفر کوتاه سایر معانی: سفر تفریحی، گردش، گشت و گردش
غیر مستقیم، پیچاپیچ، پیچ وخم دار، درشکن سایر معانی: پیچاک، پر پیچ و خم، نادرستانه، ریاکارانه، فریب آمیز، نابکارانه، نادرستکار، دغل، فریبکار