circuitous
معنی
ناراست، پر پیچ و خم، دور و دراز، پیچاپیچ، دارای شیله پیله، گمراه کننده، کج راهه، کژ، غیرمستقیم
دیکشنری
غیر مستقیم
ترجمه آنلاین
مداری
مترادف
ambagious ، back road ، by way of ، circular ، collateral ، complicated ، devious ، labyrinthine ، long way ، long way around ، meandering ، oblique ، rambling ، roundabout ، tortuous ، winding around