detour
معنی
انحراف، خط سیر را منحرف کردن
سایر معانی: راه انحرافی (که هنگام تعمیر و بسته بودن راه اصلی به کار می رود)، از بیراهه رفتن، از راه فرعی یا انحرافی رفتن یا بردن، (برای احتراز از شلوغی و غیره) دور زدن، بیراهه، کژراهه، راه فرعی
[عمران و معماری] جاده انحرافی موقت - جاده انشعابی موقت - مسیر انحرافی موقت - مسیر انشعابی موقت - راه انحرافی
سایر معانی: راه انحرافی (که هنگام تعمیر و بسته بودن راه اصلی به کار می رود)، از بیراهه رفتن، از راه فرعی یا انحرافی رفتن یا بردن، (برای احتراز از شلوغی و غیره) دور زدن، بیراهه، کژراهه، راه فرعی
[عمران و معماری] جاده انحرافی موقت - جاده انشعابی موقت - مسیر انحرافی موقت - مسیر انشعابی موقت - راه انحرافی
دیکشنری
انحراف
اسم
deviation, deflection, departure, aberration, perversion, detourانحراف
فعل
detourخط سیر را منحرف کردن
ترجمه آنلاین
انحرافی
مترادف
alternate route ، back road ، branch ، bypass ، bypath ، byway ، circuit ، circuitous route ، circumbendibus ، circumnavigation ، circumvention ، crotch ، deviation ، divergence ، diversion ، fork ، roundabout way ، runaround ، secondary highway ، service road ، substitute ، temporary route