tortuous
معنی
غیر مستقیم، پیچاپیچ، پیچ وخم دار، درشکن
سایر معانی: پیچاک، پر پیچ و خم، نادرستانه، ریاکارانه، فریب آمیز، نابکارانه، نادرستکار، دغل، فریبکار
سایر معانی: پیچاک، پر پیچ و خم، نادرستانه، ریاکارانه، فریب آمیز، نابکارانه، نادرستکار، دغل، فریبکار
ترجمه آنلاین
پر پیچ و خم
مترادف
anfractuous ، bent ، circuitous ، convoluted ، crooked ، curved ، flexuous ، indirect ، involute ، labyrinthine ، mazy ، meandering ، meandrous ، roundabout ، serpentine ، sinuous ، snaky ، twisting ، vermiculate ، winding ، zigzag