مختصر کردن، کوتاه کردن سایر معانی: مخفف کردن، خلاصه کردن [ریاضیات] مختصر کردن، خلاصه کردن، علامت اختصار به کار بردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مختصر کردن، کوتاه کردن، خلاصه کردن سایر معانی: تلخیص کردن، به اختصار بیان کردن، به صورت فشرده در آوردن، محروم کردن، کم کردن، (از قدرت یا اعتبار ) کاستن، محدود کردن [ریاضیات] خلاصه کردن، کوتا ...
نصیحت کردن، پند دادن، مشورت دادن، توصیه دادن، اگاهانیدن، قضاوت کردن، رایزنی کردن، خبر دادن سایر معانی: اندرز دادن، نظر دادن، توصیه کردن، آگاه کردن، آگاهانیدن، مشورت کردن با [حقوق] اعلام کردن ...
خرد کردن، خراب کردن، ویران کردن سایر معانی: (ساختمان و غیره) خراب کردن، منهدم کردن، درهم کوبیدن، واریزاندن، (مجازی) نابود کردن، بلعیدن [مهندسی گاز] ویران کردن، ازمیان برداشتن ...
جا دادن، خواباندن، محاط کردن، دور گرفتن، فرو کردن، نشاندن، جاسازی کردن، در درون کار کردن سایر معانی: (آجر و غیره) کار گذاشتن، قرار دادن، به خاطر سپردن، (در ذهن) نقش بستن، ریشه دواندن، جاگرفت ...
کار گذاشتن، نصب کردن، منصوب نمودن سایر معانی: instal کار گذاشتن [عمران و معماری] نصب کردن [کامپیوتر] نصب کردن [دندانپزشکی] نصب کردن، [برق و الکترونیک] نصب کردن [مهندسی گاز] کارگذاشتن، نصب کر ...
مداخله کردن، بطور معترضه گفتن، در میان اوردن، در میان انداختن، در میان امدن سایر معانی: (لابلای حرف ها) گفتن، (به عنوان جمله ی معترضه) ذکر کردن، (موضوع یا حرفی را) پیش کشیدن، گریز زدن، (حرف ...
حائل شدن، مداخله کردن، پا میان گذاردن، در میان امدن، در ضمن روی دادن، فاصله خوردن سایر معانی: (میان دو چیز رفتن یا قرار گرفتن) فاصله انداختن یا افتادن، سوا کردن، (از هم) جدا کردن، (میان دو ر ...
گم کردن، جا گذاشتن، در جای عوضی گذاشتن سایر معانی: در محل عوضی قرار دادن، (چیزی را) در جای خود نگذاشتن، (اعتماد یا محبت و غیره خود را) معطوف به آدم نامستحق کردن
بسیج کردن، تجهیز کردن، متحرک کردن سایر معانی: جنبا کردن، سیار کردن، به حرکت درآوردن، بسیجیدن، آماده کردن، (لشکر) انگیختن [حقوق] بسیج کردن، آماده کردن، راه انداختن
(معمولا با: up) تمیز و مرتب کردن، آراسته کردن، تروتمیز کردن
منتشر کردن، منتشر شدن، صادر کردن، چاپ کردن، منتشر ساختن، طبع ونشر کردن سایر معانی: به اطلاع عموم رساندن، اعلام کردن، برملا کردن، نشر کردن، طبع کردن، (آثار قابل چاپ) نگاشتن، (حقوق) وصیت نامه ...