publish
معنی
منتشر کردن، منتشر شدن، صادر کردن، چاپ کردن، منتشر ساختن، طبع ونشر کردن
سایر معانی: به اطلاع عموم رساندن، اعلام کردن، برملا کردن، نشر کردن، طبع کردن، (آثار قابل چاپ) نگاشتن، (حقوق) وصیت نامه را اجرا کردن
سایر معانی: به اطلاع عموم رساندن، اعلام کردن، برملا کردن، نشر کردن، طبع کردن، (آثار قابل چاپ) نگاشتن، (حقوق) وصیت نامه را اجرا کردن
دیکشنری
انتشار
فعل
publish, broadcast, disseminate, spread, diffuse, blazonمنتشر کردن
print, publish, reproduceچاپ کردن
spread, publish, divulgeمنتشر شدن
release, publishمنتشر ساختن
publishطبع ونشر کردن
export, issue, publish, send outصادر کردن
ترجمه آنلاین
منتشر کند
مترادف
announce ، bring out ، broadcast ، circulate ، communicate ، declare ، disclose ، distribute ، divulge ، let it be known ، print ، proclaim ، produce ، promulgate ، publicize ، put in print ، put out ، report ، spotlight