بخشنامه، غیر مستقیم، چنبری، مدور، دایرهای، دایره وار، مستدیر، چرخی سایر معانی: گرد، گرد نا، پرهونی، دورانی، پرگرسان، گرده (round هم می گویند)، ناراست، دور و دراز، پیچاپیچ (roundabout هم می گ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فریبنده، فریبا، فریب امیز، گمراه کننده، گول زننده سایر معانی: نیرنگ آمیز، فریب آمیز، ریشخندآمیز، آب زیر کاه، لیوه، غلط انداز
منحرف، گمراه، کج، غیر مستقیم، بی راهه سایر معانی: نادرست، دغل، ناراست خوی، مزور، حیله گر، ترفندباز، کجراه، کژرو، پرپیچ و خم، دور و دراز، مزورانه، نادرستانه، ترفندآمیز
قطر، دوگوشه، قاطع دو زاویه، مورب، اریب، قطری سایر معانی: قیقاچ، (هندسه و ریاضی) قطر، تراگوش، کژ، (هندسه و ریاضی) قطری، تراگوشی، دارای نشان ها یا خط های مورب، ناراست، دارای زاویه ی چهل و پنج ...
دو رو، بدون صراحت لهجه، بدون صمیمیت سایر معانی: غیرصادقانه، غیرصمیمانه، پرشیله پیله، ریاکارانه
گریزان سایر معانی: گریزگرانه، گریزآمیز، طفره آمیز، گریزجوی، گریزجویانه، (آنچه که به سختی گیر می افتد) دیر گرفتار، دیرگیر، گریزپای، فرار، طفره زن
بی قرار، هرزه، پر شهوت، نرم، لیز، گریز پا سایر معانی: بی ثبات، لغزنده
یک وری سایر معانی: از یک طرف، از یک سوی، یکسویه، یک طرفه، از پهلو، یک بری
چَفتۀ کج [معماری و شهرسازی] چَفتهای که صفحۀ دیوارههای درونی پایههایش بر صفحۀ نمای آن عمود نباشد
واژههای مصوب فرهنگستان
انحراف، کجی، شیب، سرازیری، سراشیبی، زمین سراشیب، سرزیری، شیب دار، سراشیب کردن، سرازیر کردن، سرازیر شدن سایر معانی: سربالایی، نشیب، فراز، تنده، شیب داشتن، سرازیر (یا سربالا) بودن، تمایل، میل ...
نوسنجی، نوسنجی، عرضی سایر معانی: خط قاطع دو یا چند خط دیگر، خط متقاطع، خط تراگشتی، همبر، سنجش ارزش برحسی معیار نوینی [عمران و معماری] تراگذار [کامپیوتر] اشکال زدایی ،اجرای هر جمله از یک برنا ...
نهانی، زیر جلی، فراروی سایر معانی: از زیر (با حرکت دست از زیر شانه یا مچ)، رجوع شود به: underhanded، حقه بازی، تقلب و تزویر، درنهان، به پنهانی