circular
/ˈsɜːrkjələr/

معنی

بخشنامه، غیر مستقیم، چنبری، مدور، دایرهای، دایره وار، مستدیر، چرخی
سایر معانی: گرد، گرد نا، پرهونی، دورانی، پرگرسان، گرده (round هم می گویند)، ناراست، دور و دراز، پیچاپیچ (roundabout هم می گویند)، هرچه که برای پخش به تعداد زیاد تهیه شده باشد (مثلا آگهی یا نامه)، دارای حرکت دایره وار یا مارپیچی، چرخنده، حلزونی
[حسابداری] مدور
[عمران و معماری] دایره ای - دایروی - به فرم دایره - دایره وار - گرد
[برق و الکترونیک] دایره ای
[حقوق] بخشنامه
[ریاضیات] مستدیر

دیکشنری

دایره ای
اسم
circularبخشنامه
صفت
circular, round, spherical, roundish, orbicular, tereteمدور
circular, gyrateدایرهای
circular, roundدایره وار
circular, spherical, orbicular, roundedمستدیر
indirect, devious, oblique, tortuous, sinuous, circularغیر مستقیم
bandy, circular, curved, round, toricچنبری
circular, orbicular, trochalچرخی

ترجمه آنلاین

دایره ای

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.