عضلانی بودن سایر معانی: عضلانی بودن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
الهه شعر و موسیقی، در شگفت ماندن، در بحر فکر فرو رفتن، اندیشه کردن، تفکر کردن سایر معانی: در بحر تفکر فرو رفتن، ژرف اندیشی کردن، متفکرانه گفتن، پیش خود فکر کردن، (اسطوره ی یونان) هر یک از ال ...
سرزنش کردن، تقبیح کردن، سخت مورد انتقاد قرار دادن سایر معانی: (به شدت) سرزنش کردن، نکوهیدن، نکوهش کردن، گوشمالی دادن، مورد طعن و لعن قرار دادن
خمیرکاغذ [هنرهای تجسمی] اثر حجمی ساختهشده بهوسیلۀ مخلوطی از کاغذ خمیرشده و چسب
واژههای مصوب فرهنگستان
ترک دعوی، چشم پوشیدن از، واگذار کردن سایر معانی: ترک ادعا، گذشتن از حق خود [حقوق] واگذار کردن، بری الذمه کردن، ترک دعوی، اعراض از ادعا یا حق مالکیت، امضاء سند ابراء، سند ابراء ...
توبیخ، ریل خط آهن، خط اهن، نرده، نرده کشیدن، توبیخ کردن سایر معانی: راه آهن، خط آهن (railroad و railway هم می گویند)، وابسته به راه آهن، میله یا تخته ی افقی نرده (به میله های عمودی می گویند: ...
انصراف سایر معانی: انصراف
سخت، تنومند، زمخت، شدید، نیرومند، نا هموار، پیچ و تابدار، بی تمدن سایر معانی: پر پستی و بلندی، پست و بلند، پر صخره، سنگلاخ، بستاوند، (قیافه) پرچین و چروک و سالم، آفتاب زده و خوش بنیه، حاکی ا ...
فدیه، فدا، قربانی برای شفاعت، قربانی کردن جانبازی، قربانی، ذبح کردن، فدا کردن، قربانی دادن سایر معانی: حیوان یا هر چیزی که قربانی می شود، فداکاری، از خود گذشتگی، جانفشانی، جانبازی، ایثارگری، ...
مجسمه، مجسمه سازی، مجسم سازی، سنگتراشی کردن سایر معانی: (زمین شناسی - از راه فرسایش و غیره) شکل دار کردن، دیسدار کردن، پیکر تراشی، تندیسگری، مجسمه سازی (از سنگ یا فلز یا چوب و غیره)، پیکره، ...
اجتناب، طفره روی، طفره زن، طفره رو، شانه خالی کردن از، روی گرداندن از، از زیر کاری در رفتن، طفره زدن، طفره رفتن، عدول کردن سایر معانی: (از زیر بار مسئولیت و وظیفه و غیره) دررفتن، شانه خالی ک ...
ساطور، چاقو، با چاقو تیز کردن و تراشیدن، بریدن، تراشیدن سایر معانی: (با چاقو چوب را ) تراشیدن، باریک کردن، سر تیز کردن، (معمولا با: down یا away یا up یا off - به تدریج) تحلیل بردن، (به) هدر ...