معنی
الهه شعر و موسیقی، در شگفت ماندن، در بحر فکر فرو رفتن، اندیشه کردن، تفکر کردن
سایر معانی: در بحر تفکر فرو رفتن، ژرف اندیشی کردن، متفکرانه گفتن، پیش خود فکر کردن، (اسطوره ی یونان) هر یک از الهگان هنر و دانش، میوز، (نادر) شاعر، منبع الهام، سرچشمه ی نبوغ، تعجب کردن، شگفت، باحرف بزرگ الهه شعروموسیقی
سایر معانی: در بحر تفکر فرو رفتن، ژرف اندیشی کردن، متفکرانه گفتن، پیش خود فکر کردن، (اسطوره ی یونان) هر یک از الهگان هنر و دانش، میوز، (نادر) شاعر، منبع الهام، سرچشمه ی نبوغ، تعجب کردن، شگفت، باحرف بزرگ الهه شعروموسیقی
دیکشنری
موز
اسم
museالهه شعر و موسیقی
فعل
bethink, ponder, trow, cogitate, deliberate, museاندیشه کردن
meditate, contemplate, consider, ponder, chew, museتفکر کردن
museدر شگفت ماندن
museدر بحر فکر فرو رفتن
ترجمه آنلاین
در فکر فرو رفتن
مترادف
be lost in thought ، brood ، build castles in air ، chew over ، cogitate ، consider ، contemplate ، deliberate ، feel ، meditate ، moon ، mull over ، percolate ، ponder ، puzzle over ، reflect ، revolve ، roll ، ruminate ، speculate ، think ، think over ، turn over ، weigh