ریشه، اصل، زمینه، پایه، اساس، بنیاد، عنصر، بن، بنیان، فرزند، اصول، سر چشمه، بنه، پوزه بخاک مالیدن، از عددی ریشه گرفتن، ریشه کن کردن، ریشه دار کردن، داد زدن سایر معانی: ریشه ی هوایی aerial ro ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماشین چرخنده، ماشین چاپ روزنامه، گردنده، دوار، چرخشی، چرخنده سایر معانی: چرخان، چهار راه گرد، چهار راه گردان [علوم دامی] سیستم چرخشی، نوعی سیستم شیر دوشی که گاو ها به هنگام شیر دوشی می چرخند ...
اولیه سایر معانی: اصلی، اساسی، بدوی، ابتدائی، مقدماتی، اولی یا اولیه، ناقص، رشد نکرده
ابتدایی، بدوی، ناقص، اولیه سایر معانی: اصولی، بنیادی، پایه ای، آسایی، آغازین، کم [زمین شناسی] ابتدایی. کوچک. کم رشد.
خرابی، تباهی، ویرانی سایر معانی: سبب تباهی، موجب خرابی، نابودی
نشخوار، اندیشناکی سایر معانی: نشخوار، اندیشناکی
تالار، سالن مشروب فروشی، رستوران، مشروبفروشی سایر معانی: سالن، اتاق بزرگ (ویژه ی کاری بخصوص)، (کشتی مسافری) تالار اصلی، لهر، میخانه، سالن زیبایی
برش بازیابی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] برداشت درختان مرده یا درحالمرگ، پیش از آنکه ارزش تجاری چوب آنها از دست برود
واژههای مصوب فرهنگستان
میانه، رضایتبخش، خرسند کننده سایر معانی: بسنده، کافی، قانع کننده، خشنودگر [بهداشت] کافی [ریاضیات] رضایتبخش
هدف، حوزه، وسعت، میدان، قلمرو، ازادی عمل، نوسان نما، میدان دید، طرح نهایی، نقطه توجه سایر معانی: فهم، اندریافت، گستره، محدوده، آزادی عمل، فرصت، مخفف: telescope و microscope و radarscope و غی ...
از کار افتاده، تخمی، تخم دار، بتخم افتاده سایر معانی: فرسوده، عمر خود را کرده، رو به ویرانی، مخروبه، پردانه، پرتخم، دارای تخم بسیار، رسیده (به مرحله ی تخم آوری)، به تخم نشسته، (شیشه) حبابک د ...
برش گزینشی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] برش سالانه یا دورهای درختان بهصورت انفرادی یا در گروههای کوچک از یک تودۀ ناهمسال جنگلی برای تولید محصول و تشکیل سازند نام ...