معنی

تالار، سالن مشروب فروشی، رستوران، مشروبفروشی
سایر معانی: سالن، اتاق بزرگ (ویژه ی کاری بخصوص)، (کشتی مسافری) تالار اصلی، لهر، میخانه، سالن زیبایی

دیکشنری

سالن
اسم
hall, chamber, salon, saloon, amphitheater, tolboothتالار
restaurant, cafe, buffet, tavern, coffee shop, saloonرستوران
barroom, bar, saloonسالن مشروب فروشی
salon, saloonمشروبفروشی

ترجمه آنلاین

سالن

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.