ruination
/ˌruːɪˈneɪʃn̩/

معنی

خرابی، تباهی، ویرانی
سایر معانی: سبب تباهی، موجب خرابی، نابودی

دیکشنری

خرابکاری
اسم
ruin, destruction, decay, depravity, degeneration, ruinationتباهی
destruction, ruin, desolation, demolition, downcast, ruinationویرانی
failure, destruction, damage, devastation, ruin, ruinationخرابی

ترجمه آنلاین

تباهی

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.