معنی

ماشین چرخنده، ماشین چاپ روزنامه، گردنده، دوار، چرخشی، چرخنده
سایر معانی: چرخان، چهار راه گرد، چهار راه گردان
[علوم دامی] سیستم چرخشی، نوعی سیستم شیر دوشی که گاو ها به هنگام شیر دوشی می چرخند .
[عمران و معماری] دوار - فلکه ای - دورانی
[برق و الکترونیک] چرخان، دوار
[مهندسی گاز] گردان، گردنده، چرخنده
[نساجی] روتوری - دورانی - چرخشی - گردان
[ریاضیات] دورانی، گردان، دوار، گردنده، چرخشی
[آب و خاک] دورانی

دیکشنری

دوار
اسم
rotaryماشین چرخنده
rotaryماشین چاپ روزنامه
صفت
rotary, rotational, rotative, orbital, giddyدوار
rotary, rotational, rotating, revolutionary, rotatory, gyratingچرخشی
rotary, swivel, revolving, rotative, ambulant, ambulatoryگردنده
rotary, revolving, rotative, wagglyچرخنده

ترجمه آنلاین

چرخشی

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.