معنی

اولیه
سایر معانی: اصلی، اساسی، بدوی، ابتدائی، مقدماتی، اولی یا اولیه، ناقص، رشد نکرده

دیکشنری

متضاد
صفت
early, primary, preliminary, primitive, prime, rudimentalاولیه

ترجمه آنلاین

ابتدایی

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.