نقدگری سازنده، سخن سنجی سازنده (بررسی انتقادی و تحلیلی انجیل برای دستیابی به متن اولیه و مفقودی که متن فعلی از آن ناشی شده است)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقد و تفسیر انجیل، انتقاد نسبت به مندرجات متن کتاب مقدس
(مکتب نقد ادبی اواسط قرن بیستم که بررسی متن و نهادها و ساختمان آن را مورد تاکید قرار می داد) سخن سنجی نو، نقدنو
(بخشی از نقد و پژوهش ادبی که با شناخت نسخه های اصیل تر آثار سر و کار دارد) متن سنجی، نقد متون
تفسیر، تقریظ، سفرنگ، رشته یادداشت، گزارش رویداد سایر معانی: گزاره، گزارش، گزارنامه، حواشی، (معمولا در جمع) شرح تاریخ برمبنای تجربیات شخصی، درجمع گزارش رویداد [سینما] بیان توصیفی - گفتار - گف ...
انتقاد، مقاله انتقادی، فن انتقاد سایر معانی: (بررسی سنجشگرانه ی هر چیز) سنجشگری، هنرسنجی، نقد
رد، مذمت، بی میلی، عدم تصویب، تقبیح سایر معانی: عدم تایید، مخالفت، ناهمپذیری، مردودشناسی، ناپذیری، ناخشنودی، نارضایتی
عتاب، طعنه سایر معانی: سرزنش
زنندگى، تندى
جمله ی معترضه، گفته یا اظهار اتفاقی یا ضمنی، بیان ضمنی و تصادفی [حقوق] اظهارات جنبی قاضی که لزومأ ارتباطی به دعوی یا تأثیری در حکم صادره ندارد، مقدمات حکم، نظر طردأ للباب
ادعا، اعتراض، اظهار جدی، واخواهی سایر معانی: اظهار موکد، فاشگویی، اصرار، واسرنگش، تصریح
کنایه، نیرنگ در سخن، نیش کلام، زبان بازی کردن، ایهام گویی کردن سایر معانی: (برای احتراز از مطلبی) حاشیه رفتن، لفاظی کردن، از زیر پرسش در رفتن، طفره رفتن، خرده گیری بی جا، بحث سر هیچ و پوچ، ( ...