protestation
/ˌproˌteˈsteɪʃn̩/

معنی

ادعا، اعتراض، اظهار جدی، واخواهی
سایر معانی: اظهار موکد، فاشگویی، اصرار، واسرنگش، تصریح

دیکشنری

اعتراض
اسم
protest, objection, defiance, protestation, exception, remonstranceاعتراض
protestationواخواهی
asseveration, protestationاظهار جدی
claim, assertion, allegation, purport, pretension, protestationادعا

ترجمه آنلاین

اعتراض

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.