commentary
/ˈkɑːmənˌteri/

معنی

تفسیر، تقریظ، سفرنگ، رشته یادداشت، گزارش رویداد
سایر معانی: گزاره، گزارش، گزارنامه، حواشی، (معمولا در جمع) شرح تاریخ برمبنای تجربیات شخصی، درجمع گزارش رویداد
[سینما] بیان توصیفی - گفتار - گفتاری

دیکشنری

تفسیر
اسم
interpretation, commentary, exegesis, comment, explanation, versionتفسیر
commentaryتقریظ
commentary, gloss, glossaryسفرنگ
commentaryرشته یادداشت
commentaryگزارش رویداد

ترجمه آنلاین

تفسیر

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.