وابستگی، اتکاء متقابل سایر معانی: اتکای متقابل، برهمبستگی (interdependency هم می گویند)، interdependency اتکاء متقابل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعلیق، فاصله، انقطاع سایر معانی: وقفه، بازایستی، فترت، قطع، گسیختگی، گسستگی، وابریدگی، وابرش (سخن دیگری)، دویدن توی حرف، تک مضراب، قطع کننده، وابرشگر، گسیختگر [عمران و معماری] گسیختگی [کامپی ...
عشیره، خویشاوند، خودی سایر معانی: خویشاوند (به ویژه مرد)، خویشاوند ازجنس مذکر
قفل، طره گیسو، دسته پشم، چخماق تفنگ، سد متحرک، سدبالابر، چشمه پل، مانع، چین، چفت و بست، قفل کردن، بغل گرفتن، بستن، قفل شدن، راکد گذاردن، بوسیله قفل بسته ومحکم شدن سایر معانی: قفل کردن یا شدن ...
شبکه، شبکه ارتباطی، شبکه توری سایر معانی: (کامپیوتر - سازگانی مرکب از یک یا چند کامپیوتر و پایانه و چاپگر و غیره) شبکه، همبند، همبند کردن، شبکه ای کردن، پخش شده توسط کلیه ی ایستگاه های بنگاه ...
اتصال، رابطه، سلسله، پیوند، رابطه داخلی، گروه متحد سایر معانی: (رابطه یا اتصال میان اعضای یک گروه یا بخش های یک سری) همبستگی، همبست
مسئولیت، کار، منصب، وظیفه، خدمت، دفتر، اداره، اشتغال، مقام، شغل، دفتر کار، محل کار، احراز مقام سایر معانی: دستور، نیت، همت، مطب، باجه، دیوان، (در خانه) اتاق کار، اتاق مطالعه، (امریکا) اداره ...
قطع، سوراخ، راه خروج، مدت، قطع برق، زمان قطع برق سایر معانی: (برق) قطع، خاموشی، (کار و غیره) وقفه، تعطیل، سورا [برق و الکترونیک] قطع برق بروز اشکال در سیستم برق . از آنجا که قطع برق حتی برای ...
شرکت در مالکیت، مشارکت، شرکاء، انبازی سایر معانی: شراکت، معاضدت، همکاری، شرکت [حسابداری] شرکتهای غیر سهامی [حقوق] شرکت مدنی، شرکت غیر سهامی، شرکت تضامنی
فروشنده، زوردهنده سایر معانی: (شخص یا چیز) فشارآور، هل دهنده، (هواپیما) دارای ملخ در عقب موتور، واروملخ (pusher airplane هم می گویند)، (خودمانی) فروشنده ی مواد مخدر
عقلانیت، معقولیت سایر معانی: خردپذیری، خردمندی، بخردی
درباره ی، در مورد، راجع به، در خصوص