معنی

قطع، سوراخ، راه خروج، مدت، قطع برق، زمان قطع برق
سایر معانی: (برق) قطع، خاموشی، (کار و غیره) وقفه، تعطیل، سورا
[برق و الکترونیک] قطع برق بروز اشکال در سیستم برق . از آنجا که قطع برق حتی برای کسری از ثانیه میتواند باعث ایجاد خطا در پردازش داده ها شود، بسیاری از کامپیوترها مجهز به منابع تغذیه قطع نشدنی و رگولاتورهای ولتاژ برق شهر هستند که در صورت قطع کامل برق به صورت منیع تغذیه پشتیبان عمل می کند.
[مهندسی گاز] سوراخ، راه خروج، زمان قطع برق

دیکشنری

قطع شدن
اسم
cut, cutting, format, outage, disconnection, disruptionقطع
power outage, outageقطع برق
outageزمان قطع برق
hole, perforation, opening, puncture, bore, outageسوراخ
debouchment, outageراه خروج
term, time, period, duration, length, outageمدت

ترجمه آنلاین

قطع شدن

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.