اتصال، خط اتصال، ربط، تقاطع، نقطه اتصال، برخوردگاه سایر معانی: پیوند، جفت شدگی، همبست، پیوندگاه، محل اتصال، محل برخورد (دو راه یا راه آهن و غیره)، محل تقاطع، بندگاه، دوراهی، چندراهی، ـ راهی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیمان، اتحاد، اتحادیه، گروه ورزشی، هم پیمان شدن، متحد کردن سایر معانی: زد و بند، گاوبندی، پیمانگان، انجمن، مجمع، جامعه، (ورزش - چند تیم که بیشتر با هم مسابقه می دهند و قهرمان آنها با برندگان ...
مربوط، مسلسل، مرتبط، پیوندی، پیوند یافته سایر معانی: پیوند یافته
ترکیب، مخلوط، امیزش، مخلوطی، امیزه، اختلاط، معجون، اشوره سایر معانی: آمیزه، آمیغ، آشورده، آمیختگی، اختلاط و آشوردگی، آمیزش، امتزاج، (نخ یا پارچه که از الیاف گوناگون ساخته شده است) نخ آمیخته، ...
شرکت در مالکیت، مشارکت، شرکاء، انبازی سایر معانی: شراکت، معاضدت، همکاری، شرکت [حسابداری] شرکتهای غیر سهامی [حقوق] شرکت مدنی، شرکت غیر سهامی، شرکت تضامنی
وابسته بودن، مربوط بودن، متعلق بودن سایر معانی: وابسته بودن (به)، جزو مخلفات (چیزی) بودن، جزو چیزی بودن، شایسته بودن، مناسب بودن، سزیدن، مربوط بودن (به چیزی)، راجع بودن
سندیکا، اتحادیه صنفی، تشکیل اتحادیه دادن سایر معانی: اتحادیه تشکیل دادن، به صورت اتحادیه درآوردن، (مقاله و غیره) در چند روزنامه به چاپ رساندن، سازمان فروش مقالات به روزنامه ها و مجلات، (امری ...
همکاری کننده، مربوط به همکاری، هم نیروزادی سایر معانی: مربوط به همکاری، همکاری کننده، هم نیروزادی [پلیمر] اثر تشدید کننده
یاری، همکاری، اشتراک مساعی، هم نیروزایی، کار توام سایر معانی: هم کرداری، هم کردار گری، هم نیروبخشی، هم نیروبخشگری
نوعی خشککن تونلی که در آن جریان هوا در بخشی از تونل همجهت با جریان محصول و در بخش دیگر در خلاف جهت آن است [علوم و فنّاوری غذا]
واژههای مصوب فرهنگستان
نوعی فرایند تصفیه که در آن از عناصری از روشهای رشد چسبیده و رشد معلق استفاده میکنند [مهندسی محیط زیست و انرژی]
شیری که از آمیختن شیرخشک بدون چربی و آب و چربی شیر به دست میآید [علوم و فنّاوری غذا]