معنی

یاری، همکاری، اشتراک مساعی، هم نیروزایی، کار توام
سایر معانی: هم کرداری، هم کردار گری، هم نیروبخشی، هم نیروبخشگری

دیکشنری

همکاری
اسم
cooperation, collaboration, assist, synergy, solidarity, synergismهمکاری
synergy, societyاشتراک مساعی
synergyهم نیروزایی
synergyکار توام
help, helping, aid, succor, adjutancy, synergyیاری

ترجمه آنلاین

هم افزایی

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.