خریت سایر معانی: سرسختی، خودسری، پستی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
علم اقتصاد، اقتصاد، صرفه جویی سایر معانی: وضع اقتصادی، مانبد، میانکاری، ساختار تولیدی و مالی، طرز کار و سازمان، عملکرد، کارکرد، کم گساری (مصرف عاقلانه و بدون ضایعات و غیره)، ارزان، مقرون به ...
تاثیر، اثر، درجه تاثیر سایر معانی: (تاثیر دلخواه) اثر، فایده، ثمربخشی، سودمندی [بهداشت] سودمندی - کارآمدی
ظرافت، خوش اندامی، زیبایی، وقار، لطافت، ریزه کاری سایر معانی: قشنگی، برازندگی، دلپسندی، ملاحت، آراستگی (elegancy هم می گویند)، سلیقه [نساجی] ظرافت - لطافت - زیبایی
ابهام، طفره، دروغ سایر معانی: دروه
خبرگی، مکتب، تجربه، ورزیدگی، اروین، ازمودگی، کارازمودگی، ازمایش، کشیدن، تحمل کردن، تجربه کردن سایر معانی: آروین، کارکشتگی، کارآزموده، کاردیدگی، سرگذشت، رویدادهای پیشینی (در عمر یک فرد یا گرو ...
بیانگری، گویاگری
هوس، علاقه دمدمی، مد زودگذر سایر معانی: (رسم یا مد یا سبک یا رفتار و غیره که برای مدت کوتاهی متداول می شود) رسم زودگذر، مد روز، ناپا، باب
قحط و غلا، قحطی، تنگ سالی، کمیابی سایر معانی: خشکسالی، (هرگونه کمبود شدید) نایابی، ناداشت، (قدیمی) گرسنگی شدید، جوع، نایابی
تعصب، کوته فکری، خرافات پرستی سایر معانی: افراطی گری، جزمی بودن، تند روی
سینما، غشا، فیلم، فیلم عکاسی، فیلم سینما، پرده نازک، تاری چشم، ساختمان لیفی ورشتهای، فیلمبرداشتن از سایر معانی: (سینما و عکاسی و غیره) فیلم، فیلم برداری کردن، (انگلیس) لایه ی پلاستیکی نازک، ...
تبه کاری، بدکاری، ستمکاری، شرارت، وقاحت، هرزگی