طبقه بندی، رده بندی، عمل دسته بندی سایر معانی: درجه بندی، دسته سازی، روش تنظیم و دسته دسته سازی [حسابداری] طبقه بندی [عمران و معماری] طبقه بندی - رده بندی [فوتبال] طبقه بندی-دسته بندی [مهندس ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فهرست راهنما، کتاب راهنما سایر معانی: کتابی که حاوی نام و نشانی افراد ویژه ای است، نام کتاب، نام دفتر، وابسته به مدیریت یا کارگردانی یا راهنمایی، مدیری، سرپرستی، رهنمایی، کتاب راهنما (به ویژ ...
سیاهه، صورت کالا، فهرست، فهرست موجودی، فهرست اموال، دفتر دارایی سایر معانی: (بازرگانی و سوداگری) فهرست موجودی، سیاهه ی اموال، موجودی انبار، موجودی کالا (به ویژه فهرست اموال که هر ساله تهیه م ...
جزء به جزء نوشتن، به اقلام نوشتن سایر معانی: قلم به قلم ذکر کردن، در فهرست آوردن، (به طور مشروح) شرح دادن [ریاضیات] قلم به قلم نوشتن، جزء به جزء مشخص کردن، جزء به جزء مرتب کردن، جزء به جزء ت ...
کتاب دار سایر معانی: متصدی کتابخانه [حسابداری] بایگان،مسئول نگهداری فایلها و برنامه های کامپیوتری [کامپیوتر] کتابدار، بایگان .
متشکل، سازمان یافته سایر معانی: سازمان یافته، متشکل
دستور کار، مرام، دستور، برنامه، نقشه، روش کار، پروگرام، برنامه تهیه کردن، برنامه دار کردن، برنامه نوشتن سایر معانی: برنامه ی تلویزیونی (یا سینمایی و غیره)، نمایش، در برنامه قرار دادن، برنامه ...
اینده نامه، اطلاع نامه سایر معانی: (سهام) دفترچه ی شناسانگر، آگهی، بروشور، شرح چاپی درباره شرکت یامعدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود [حقوق] آگهی عرضه سهام
قابل اسناد، سفارشی، منسجل سایر معانی: نام نویسی شده، ثبت نام شده، ضبط شده، نوشته شده
صورت، برنامه، فهرست، جدول، برنامه زمانی، جدول زمانی، فرانما، زمان بندی کردن، در برنامه گذاردن، برنامه ریزی کردن، صورت یا فهرستی ضمیمه کردن سایر معانی: (معمولا ضمیمه ی ورقه ی خرید یا وصیت نام ...
هموار، تخت و مسطح، جدول بندی کردن، تخت کردن، مسطح کردن سایر معانی: ستون بندی کردن، به صورت جدول یا ستون درآوردن [برق و الکترونیک] در جدول ارایه دادن [ریاضیات] در جدول، جدول بندی کردن، فهرست ...
فهرست قطعاتی که سازندگان هواگرد یا موتور یا قطعه تهیه میکنند [حملونقل هوایی]
واژههای مصوب فرهنگستان