حالت، مزاج، حال، مشرب، وجه، خاطر، حوصله، قلق سایر معانی: وضع، حالت (فکری یا احساسی یا روحی)، خلق، خو، روحیه، دل و دماغ، ویر، (جمع) خشم، اعراض، تلون روحیات، (دستور زبان) وجه، سردماه [سینما] ح ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هاله، فر، ابر بارانی، اوهام سایر معانی: (دراصل) ابرباران زا، بارا، هاله ی دور سر مقدسان یا خدایان
عطر، بو سایر معانی: بوداری، خوشبویی (redolency هم می گویند)، بو داشتن، خاطرات گذشته
عطر، رایحه، بو، خوشبویی، ادراک، رد پا، پی، بو کشیدن، عطر زدن سایر معانی: بو (به ویژه بوی خوش)، بو کردن، بوییدن، استشمام کردن (به ویژه در مورد سگ شکاری)، (به ویژه سگ - از راه بویایی) شکار کرد ...
حساس، حسی، وابسته به مرکز احساس سایر معانی: (وابسته به اعصاب و احساس) سوهشی
خشم، حالت، خیم، مزاج، سرشت، طبیعت، خو، خوی، طبع، قلق، ابدیده کردن، درست ساختن، درست خمیر کردن، میزان کردن، مخلوط کردن، اب دادن، ملایم کردن سایر معانی: تعدیل کردن، توام کردن، درآمیختن، (فلز) ...
جریان تحتانی، عمل پنهانی، زیر موج سایر معانی: (گرایش یا احساس و غیره) جریان نهفته، جریان پنهان، (جریان آب یا هوا که زیر جریان دیگر حرکت می کند) جریان عمقی، جریان زیرین، زیر تاز، زیر کشند ...
اثر افزایشی (commulative effect) شنوایی دوگوشی در مقایسه با شنوایی یکگوشی [شنواییشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
تعامل هر دو گوش در پردازش شنوایی در نتیجۀ ارتباطات عصبی بین آنها [شنواییشناسی]
نوعی بنگاه پذیرایی که غذا را در خودروِ مشتریان به آنها تحویل میدهد و مشتریان غذای خود را در همانجا صرف میکنند|||متـ . سواررستوران [گردشگری و جهانگردی] ...
غذاخوریای که در آن سه وعده غذای کامل و انواع نوشیدنیها و پذیرایی سرِمیز عرضه میشود|||متـ . رستوران با خدمات کامل [گردشگری و جهانگردی]
غذاخوری در محیطی آسوده و دوستانه و غذاهایی با قیمت مناسب|||متـ . رستوران خودمانی [گردشگری و جهانگردی]