redolence
معنی
عطر، بو
سایر معانی: بوداری، خوشبویی (redolency هم می گویند)، بو داشتن، خاطرات گذشته
سایر معانی: بوداری، خوشبویی (redolency هم می گویند)، بو داشتن، خاطرات گذشته
دیکشنری
تحمل
اسم
smell, odor, scent, aroma, savor, redolenceبو
perfume, fragrance, aroma, scent, odor, redolenceعطر
ترجمه آنلاین
دلتنگی