undercurrent
معنی
جریان تحتانی، عمل پنهانی، زیر موج
سایر معانی: (گرایش یا احساس و غیره) جریان نهفته، جریان پنهان، (جریان آب یا هوا که زیر جریان دیگر حرکت می کند) جریان عمقی، جریان زیرین، زیر تاز، زیر کشند
سایر معانی: (گرایش یا احساس و غیره) جریان نهفته، جریان پنهان، (جریان آب یا هوا که زیر جریان دیگر حرکت می کند) جریان عمقی، جریان زیرین، زیر تاز، زیر کشند
دیکشنری
زیرچین
اسم
undercurrentجریان تحتانی
undercurrentعمل پنهانی
صفت
undercurrentزیر موج
ترجمه آنلاین
جریان زیرین
مترادف
atmosphere ، aura ، crosscurrent ، direction ، eddy ، feeling ، flavor ، hint ، inclination ، indication ، insinuation ، intimation ، murmur ، overtone ، propensity ، riptide ، sense ، suggestion ، tendency ، tenor ، tinge ، trace ، trend ، underflow ، undertone ، undertow ، vibes ، vibrations