عایق گذاری، روپوش کشی سایر معانی: عایق بندی، عایق سازی، روکش گذاری، نارسانا سازی، ناگذرا سازی، عایق کردن [عمران و معماری] عایقکاری - عایق - عایقبندی - عایقسازی [برق و الکترونیک] عایق سازی - ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جهنده، پرنده، پرش، جست [سینما] جهش [آب و خاک] جهش
هزارها، ده هزار، بی شمار سایر معانی: بسیار بسیار، فراوان، هزاران، هزارها (معمولا با: of)، (در اصل) ده هزار [ریاضیات] پیشوندی به معنی ده هزار
فراز، صریح، دایر، باز، اشکار، بی ابر، مفتوح، ازاد، روباز، در معرض، رک گو، بی الایش، فاش، علنی، سرگشاده، گشوده، واریز نشده، بی پناه، باز شدن، اشکار کردن، بسط دادن، اشکار ساختن، افتتاح کردن، گ ...
پاک کردن، ساییدن، مالیدن، ساییده شدن، اصطکاک پیدا کردن سایر معانی: (با دست یا حوله و غیره) مالش دادن، ماساژ دادن، مالاندن، برماسیدن، مشت و مال دادن، (با مالش و غیره) پرداخت کردن، صیقل دادن، ...
امیدوار، خونین، خون اشام، قرمز، خونی، دموی سایر معانی: همراه با کشتار و خونریزی، خون گرفته
بلند، شاق، گزاف، اغراق امیز، بلند بالا، بلند قد، قد بلند سایر معانی: مرتفع، فرازین، رفیع، (انسان) بالابلند، بلندقامت، سروقد، رفعت، قامت، (امریکا - عامیانه) باور نکردنی، مبالغه آمیز، بزرگ، (د ...
حملهای برای پی بردن به بَرنما یا نگارش برنامه یا سامانۀ عامل [مهندسی مخابرات]
واژههای مصوب فرهنگستان
نوعی رفتارسازی که فرد برای خود انجام میدهد [روانشناسی]
نوعی رفتاردرمانی که در آن از فنون رفتارسازی برای ایجاد رفتارهای مطلوب در مُراجع استفاده میکنند [روانشناسی]
نوعی فیلم پلاستیکی مخصوص بستهبندی که چنانچه در درون یک محفظه یا تونل در برابر حرارت قرار گیرد، جمع میشود و تنجش ایجاد شده سبب میشود که مجددا به ابعاد اولیه بازگردد || ...