واگذاری [گردشگری و جهانگردی] اختصاص دادن اتاقهای مهمانخانه به گشتپردازها
واژههای مصوب فرهنگستان
سهم، تخصیص، تقسیم، تقدیر، پخش، جیره، تسهیم سایر معانی: حصه، سهمیه، بخش، قسمت، توزیع، تعیین، تعیین سهام [ریاضیات] تخصیص اعتبار، تخصیص، تقسیط اعتبار، تسهیم، سهم، اختصاص، تخصیص سهم ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جایزه، رای، اجر، مژدگانی، انعام، اعطا کردن، سپردن، امانت گذاردن سایر معانی: (در مورد کمک هزینه ی تحصیلی یا پاداش یا جوایز استحقاقی) اعطا، بخشش، اعطائیه، (معمولا در اثر امتحان یا کنکور یا مسا ...
خط، مزایا، فرمان، اجازه نامه، منشور، امتیاز، دربست کرایه دادن، پروانه دادن، امتیازنامه صادر کردن سایر معانی: امتیازنامه، بیله، بیلک، اساسنامه (انجمن ها و شهرداری های مستقل و غیره)، امتیاز نا ...
طبقه بندی، رده بندی، عمل دسته بندی سایر معانی: درجه بندی، دسته سازی، روش تنظیم و دسته دسته سازی [حسابداری] طبقه بندی [عمران و معماری] طبقه بندی - رده بندی [فوتبال] طبقه بندی-دسته بندی [مهندس ...
حقوق بگیر، امتیاز، اهداء، عطا، کمک هزینه تحصیلی، اجازه واگذاری رسمی، بخشش، عطاء کردن، مسلم گرفتن، اعطا کردن، بخشیدن، تصدیق کردن، دادن سایر معانی: اهدا کردن، عطاکردن، بخشیدن به، برآوردن، واگذ ...
حد، اقدام، میزان، درجه، مقدار، پایه، اندازه، پیمانه، تدبیر، مقیاس، واحد، وزن شعر، بحر، اندازه نشان دادن، اندازه داشتن، پیمودن، پیمانه کردن، در امدن، سنجیدن، اندازه گرفتن سایر معانی: اندازه گ ...
سهم، جزء، قسمت، اری، تکه، قطعه، پاره، بخش، برخه، شقه، بهره، نصیب، تسهیم کردن، بخشیدن، سهم بندی کردن سایر معانی: حصه، بهر، پرس (خوراک)، روزی، لخت، دانگ، آبشخور، کیله، جیره، راستاد، روزیاب، پر ...
سهم، سهمیه، بنیچه سایر معانی: دانگ، آورش، حصه [حسابداری] سهمیه [برق و الکترونیک] سهم [حقوق] سهمیه، سهم [نساجی] سهمیه - سهم [ریاضیات] سهمیه، سهمیه ای ...
تاریخ یا موعد معین (که مثلا خاتمه ی طرح بر آن هدف گیری شده)، آماج زمان
محدودۀ معینی از یک مرتع که به شمار مشخصی از دامهای متعلق به فرد دارای مجوز اختصاص یافته است [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]