معنی

حقوق بگیر، امتیاز، اهداء، عطا، کمک هزینه تحصیلی، اجازه واگذاری رسمی، بخشش، عطاء کردن، مسلم گرفتن، اعطا کردن، بخشیدن، تصدیق کردن، دادن
سایر معانی: اهدا کردن، عطاکردن، بخشیدن به، برآوردن، واگذار کردن، هبه کردن، مستجاب کردن، دهش، هدیه، دهشت، اذعان کردن، قبول کردن (در بحث)، پذیرفتن، ملک یا مبلغ یا چیز اهدا شده، عطیه، (به ویژه) بورس، کمک هزینه ی تحصیلی، (آمریکا - در ایالات مین و ورمانت و نیوهامپشایر) بخش، ناحیه، (زمین) واگذاری، اقطاع، کاری گرانت (هنرپیشه ی آمریکایی - متولد انگلستان: 1904-86)، موافقت کردن
[حسابداری] کمک بلاعوض
[حقوق] اعطا کردن، کمک بلاعوض کردن، منتقل کردن، موافقت کردن، پذیرفتن، انتقال، علیه، بخشش، پذیرش

دیکشنری

اعطا کردن
اسم
grant, gift, granting, donation, presentعطا
fellowship, grantکمک هزینه تحصیلی
score, concession, privilege, distinction, franchising, grantامتیاز
donation, dedication, grant, presentاهداء
forgiveness, bounty, gift, mercy, grant, pardonبخشش
grantاجازه واگذاری رسمی
annuitant, grantحقوق بگیر
فعل
give, give, grant, admit, impute, renderدادن
grant, award, vest, vouchsafe, patentاعطا کردن
bestow, confer, give, grantعطاء کردن
give, forgive, donate, remit, give away, grantبخشیدن
acknowledge, affirm, authenticate, establish, admit, grantتصدیق کردن
grantمسلم گرفتن

ترجمه آنلاین

کمک مالی

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.