grant
معنی
سایر معانی: اهدا کردن، عطاکردن، بخشیدن به، برآوردن، واگذار کردن، هبه کردن، مستجاب کردن، دهش، هدیه، دهشت، اذعان کردن، قبول کردن (در بحث)، پذیرفتن، ملک یا مبلغ یا چیز اهدا شده، عطیه، (به ویژه) بورس، کمک هزینه ی تحصیلی، (آمریکا - در ایالات مین و ورمانت و نیوهامپشایر) بخش، ناحیه، (زمین) واگذاری، اقطاع، کاری گرانت (هنرپیشه ی آمریکایی - متولد انگلستان: 1904-86)، موافقت کردن
[حسابداری] کمک بلاعوض
[حقوق] اعطا کردن، کمک بلاعوض کردن، منتقل کردن، موافقت کردن، پذیرفتن، انتقال، علیه، بخشش، پذیرش