پیشگویی کننده سایر معانی: پیشگویی کننده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طرح، تمدید، امتداد، نقشه کشی طبق مقیاس معینی سایر معانی: تمدید، امتداد، نقشه کشی طبق مقیاس معینی [ریاضیات] امتداد
وابسته به توهم زایی، توهم زا، روان گردان، وابسته به داروهای توهم زا، روان گردان وابسته به داروهای توهم زا داروی توهم زا، داروی روان گردان
حدود، وسعت، میدان، چشم رس، میدان دید، حدود صلاحیت، مواد اساسی، قلمرو اجراء سایر معانی: گستره، حوزه، قلمرو، رسایی، موضوع مورد بحک [حقوق] قلمرو، حیطه شمول (قانون)، متن اصلی (قانون)، حیطه کنترل ...
محدوده، رسایی، چشم رس، تیر رس، برد، خط مبنا، منحنی مبنا، حوزه، حدود، دسترسی، میزان کردن، اراستن، مرتب کردن، در صف اوردن، تغییر کردن، سیر و حرکت کردن سایر معانی: دامنه، گستره، گستردگی، وسعت، ...
حصول، کشش، حیطه، رسایی، برد، رسیدن به، نائل شدن، نائل شدن به سایر معانی: رسیدن، بالغ شدن بر، (با تلفن و غیره) تماس گرفتن، دسترسی داشتن، (دست و غیره را) دراز کردن، رساندن، توسعه داشتن، ادامه ...
رسیدن، پذیرفتن، جا دادن، بدست اوردن، گرفتن، وصول کردن، دریافت کردن، ستاندن، پذیرایی کردن از سایر معانی: برخوردن به، مواجه شدن با، (ضربه یا صدمه و غیره) خوردن، تحمل کردن، کشیدن، مورد استقبال ...
از نو ساختن، نوسازی کردن، احیا کردن سایر معانی: دوباره ساختن (رجوع شود به: construct بعلاوه ی re-)
بر گرداندن، تامل کردن، فکر کردن، معکوس کردن، منعکس کردن، باز تابیدن، بازتاب دادن یا یافتن سایر معانی: (نور یا گرما) بازتاب داشتن، پس تافتن، (صدا) پژواک داشتن، طنین افکندن، منعکس شدن یا کردن، ...
مکرر، پی در پی سایر معانی: تکراری، بازانجامیده، بسکرده، چندباره، دمگیر، گروگر [ریاضیات] مکرر، متوالی، چندگانه
تجدید، تکرار، باز گویی، باز گو، اعاده، باز انجام سایر معانی: بسکرد، چندبارگی، دمادمی، دمگیری، پدیساری، عمل تکرار شده [عمران و معماری] تکرار [برق و الکترونیک] تکرار [صنایع غذایی] تکرار [ریاضی ...
بر گرداندن، تکرار کردن، جور ساختن، تا زدن سایر معانی: (به ویژه آزمایش های علمی) تکرار کردن، به نتیجه ی مشابه رسیدن، چندباره کردن، پدیسار کردن، (به ویژه برگ) همتایه، (بر روی خود) تا شده، (آما ...