خوابیده، برزمین گستر سایر معانی: لمیده، تکیه داده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گلبول قرمز، یاخته ی قرمز خون، گویچه ی قرمز (red corpuscle و erythrocyte هم می گویند)
رستگاری، خلاصی، فدا، باز خرید، خریداری و ازاد سازی سایر معانی: نجات، رهانش، رهایی، استخلاص، فدیه، نقدسازی، از گرو درآوری، استرداد [ریاضیات] از گرو درآوردن، بازخرید
خرد کردن، کاستن، خرد ساختن، کم کردن، تقلیل دادن، تنزل دادن، مطیع کردن، ساده کردن، استحاله کردن سایر معانی: کاهش دادن، پایین آوردن، کاهیدن، کاهاندن، ویدا کردن، کاست کردن، از قیمت کاستن، ارزان ...
تصفیه، تهذیب، پالایش، تزکیه، پالودگی سایر معانی: (رفتار و سخن و سبک) پیراستگی، پاکی، فرهیختگی، اصلاح، بهسازی، بهسامانی [سینما] پالایش [برق و الکترونیک] تصفیه، پالایش، ظرافت [ریاضیات] تظریف، ...
پالایشگاه، تصفیه خانه سایر معانی: (نفت یا شکر و غیره) پالایشگاه، پالشگاه [حسابداری] پالایشگاه [خودرو] پالایشگاه - پالایشگاه [شیمی] پالایشگاه [عمران و معماری] تصفیه خانه - پالایشگاه [مهندسی گ ...
بر گرداندن، شکستن، منکسر کردن سایر معانی: (نور یا صدا یا گرما) شکستن، بازشکن کردن، انکسار [ریاضیات] تجزیه کردن، شکستن
رد، امتناع، روگردانی، سر پیچی، استنکاف، اباء سایر معانی: خودداری، ابا، وازنش، قبول نکردن، رد کردن، ناپذیرش، رجوع شود به: option [عمران و معماری] واپس
طرف، سامان، فضا، ناحیه، منطقه، بخش، قلمرو، سرزمین، دیار، بوم، محوطه بسیار وسیع و بی انتها سایر معانی: ولایت، (جانور یا گیاه) قلمرو، زیست زمین، زیستگاه، اقلیم، (علم و هنر) زمینه، بخشی از اندا ...
نوسازی، توانبخشی، نوتوانی، تجدید اسکان، احیای شهرت یا اعتبار سایر معانی: نوتوانی، نوسازی، توانبخشی، تجدید اسکان، احیای شهرت یا اعتبار [زمین شناسی] توانبخشی قلبی [حقوق] اعاده حیثیت، اعاده اعت ...
طرد، رد، عدم پذیرش، ردی، وازنی، مردود سازی سایر معانی: رد، مردود سازی، وازنی، ردی [ریاضیات] رانش، رد، صرف نظر، حذف، رد کردن، دفع، عدم پذیرش، طرد، رد، پس زدن، پس دادن، دور افکندن، عدم قبول، و ...
جوانی از سر گرفتن، دوباره جوان کردن سایر معانی: (دوباره) جوان کردن، نوجوان کردن، (دوباره) نو کردن، تازه کردن، طراوت بخشیدن، (دوباره) توانمند کردن، نیروی تازه دادن، باز توانمند کردن ...