refinement
/rəˈfaɪnmənt/

معنی

تصفیه، تهذیب، پالایش، تزکیه، پالودگی
سایر معانی: (رفتار و سخن و سبک) پیراستگی، پاکی، فرهیختگی، اصلاح، بهسازی، بهسامانی
[سینما] پالایش
[برق و الکترونیک] تصفیه، پالایش، ظرافت
[ریاضیات] تظریف، ریزه سازی
[آمار] تظریف

دیکشنری

اصلاح
اسم
refinement, filtration, purification, purge, purgationپالایش
purification, filtration, refinement, cleaning, settlement, catharsisتصفیه
refinementتزکیه
refinement, edification, cultivation, improvement, reformationتهذیب
refinementپالودگی

ترجمه آنلاین

پالایش

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.