refinement
معنی
تصفیه، تهذیب، پالایش، تزکیه، پالودگی
سایر معانی: (رفتار و سخن و سبک) پیراستگی، پاکی، فرهیختگی، اصلاح، بهسازی، بهسامانی
[سینما] پالایش
[برق و الکترونیک] تصفیه، پالایش، ظرافت
[ریاضیات] تظریف، ریزه سازی
[آمار] تظریف
سایر معانی: (رفتار و سخن و سبک) پیراستگی، پاکی، فرهیختگی، اصلاح، بهسازی، بهسامانی
[سینما] پالایش
[برق و الکترونیک] تصفیه، پالایش، ظرافت
[ریاضیات] تظریف، ریزه سازی
[آمار] تظریف
دیکشنری
اصلاح
اسم
refinement, filtration, purification, purge, purgationپالایش
purification, filtration, refinement, cleaning, settlement, catharsisتصفیه
refinementتزکیه
refinement, edification, cultivation, improvement, reformationتهذیب
refinementپالودگی
ترجمه آنلاین
پالایش
مترادف
clarification ، cleaning ، depuration ، detersion ، distillation ، draining ، filtering ، processing ، purification ، rarefaction ، rectification