redemption
معنی
رستگاری، خلاصی، فدا، باز خرید، خریداری و ازاد سازی
سایر معانی: نجات، رهانش، رهایی، استخلاص، فدیه، نقدسازی، از گرو درآوری، استرداد
[ریاضیات] از گرو درآوردن، بازخرید
سایر معانی: نجات، رهانش، رهایی، استخلاص، فدیه، نقدسازی، از گرو درآوری، استرداد
[ریاضیات] از گرو درآوردن، بازخرید
دیکشنری
رستگاری
اسم
salvation, redemption, deliverance, emancipationرستگاری
redemptionباز خرید
release, deliverance, rescue, redemption, riddance, extricationخلاصی
sacrifice, ransom, redemptionفدا
redemptionخریداری و ازاد سازی
ترجمه آنلاین
رستگاری