rehabilitation
/ˌrihəˌbɪləˈteɪʃn̩/

معنی

نوسازی، توانبخشی، نوتوانی، تجدید اسکان، احیای شهرت یا اعتبار
سایر معانی: نوتوانی، نوسازی، توانبخشی، تجدید اسکان، احیای شهرت یا اعتبار
[زمین شناسی] توانبخشی قلبی
[حقوق] اعاده حیثیت، اعاده اعتبار، اعاده وضع، ترمیم
[آب و خاک] نوسازی، احیا، تجدید حیات

دیکشنری

توانبخشی
اسم
rehabilitationتوانبخشی
modernization, renovation, reconstruction, rehabilitation, novation, instaurationنوسازی
rehabilitationنوتوانی
rehabilitationتجدید اسکان
rehabilitationاحیای شهرت یا اعتبار

ترجمه آنلاین

توانبخشی

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.