[عمران و معماری] بتن خوشکار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] نهشت غیر قابل استخراج
موثر، انجام شدنی سایر معانی: (تولید کننده ی اثر دلخواه) کاری، برگر، مفید، ثمربخش، برآور، واقعی، موجود، (دارای ارزش قانونی) معتبر، قانونی، قابل اجرا
عملی، ممکن، امکان پذیر، محتمل، شدنی، میسر سایر معانی: کردنی، کنش پذیر، شایند، باور کردنی، باورپذیر، باورین، مناسب، شایسته، سزاوار [ریاضیات] قابل قبول، شدنی، قابل دسترس، شدنی، عملی، امکان پذی ...
رجوع شود به: flexible، نرم، رام شو، قابل تغییر، قابل تطبیق
غیر عملی، غیر ممکن، ممتنع، نشدنی، نامحتمل، امکان نا پذیر، غیر میسر سایر معانی: ناشایند، انجام ناپذیر، (پهلوی) اتاوان، ناخوشایند، رنج آور، تحمیل ناپذیر، بی تابگر [ریاضیات] غیر ممکن، ناممکن، م ...
نزدیک نشدنی، بی مانند، بی نظیر، بدون دسترسی سایر معانی: غیر قابل دسترسی
غیر عملی، پوچ، باطل، غیر موثر، نامعتبر سایر معانی: ناکنش ور، خوابیده (کارخانه و غیره)، تعطیل، بی اثر، بی هنایش
رام، قابل اداره، کنترل پذیر سایر معانی: اداره کردنی، قابل کنترل، مهارپذیر، قابل اداره کردن [سینما] انضباط پذیر / بحث کردنی / مهارپذیر
عامل، کارگر، عمل کننده، دایر، موثر، قابل استفاده سایر معانی: مشغول به کار، کنش ور، شاغل، کاری، وابسته به کار با دست یا ماشین، فیزیکی، وابسته به جراحی، کارگر صنعتی، قابل به کار اندازی، کاربرد ...
پلاستیک، مادهپلاستیکی، قالب پذیر، قابل تحول و تغییر، تغییر پذیر، نرم، خمیری سایر معانی: (ماده ی) شکل پذیر، دیس پذیر، ریخت گیر، دشایند، خوپذیر، تحت تاثیر قرار گرفتنی، اثر پذیر، هنایش پذیر، پل ...
خیالی، واهی، وهمی، تصوری، غیر واقعی سایر معانی: غیر واقع بینانه (رجوع شود به: realistic)، unreal غیر واقعی