manageable
/ˈmænɪdʒəbl̩/

معنی

رام، قابل اداره، کنترل پذیر
سایر معانی: اداره کردنی، قابل کنترل، مهارپذیر، قابل اداره کردن
[سینما] انضباط پذیر / بحث کردنی / مهارپذیر

دیکشنری

قابل کنترل است
صفت
manageableقابل اداره
manageableکنترل پذیر
tame, docile, meek, domestic, manageable, amenableرام

ترجمه آنلاین

قابل مدیریت

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.