غریب و عجیب، غیر مانوس، ناشی از هوس، وهمی سایر معانی: عجیب و غریب، (از نظر رفتار یا شکل و قیافه) شگفت آور، ناگهان و باور نکردنی، خارق العاده، نامانوس، (از نظر رنگ و طرح و سبک) ناجور، خیالی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خروج، در رو، خارج شدن سایر معانی: برون رفت، برون رو (egression هم می گویند)، خروجی [عمران و معماری] خروج
بیگانه، خارجی، عجیب و غریب سایر معانی: غیر محلی، غریبه، (به طور جالب و خوشایند) شگفت انگیز، خارق العاده، کم نظیر، (گیاه شناسی - جانورشناسی) غیربومی، مرموز، خوش رنگ [زمین شناسی] غیربومی، بیگا ...
پر اوهام، دارای قوه تصور زیاد، پر انگاشت، پرپندار سایر معانی: پر تخیل، دارای قدرت خلاقه ی زیاد، خیال زای، خیال آفرین، ابتکاری، خیال انگیز، گمان آفرین، گمان زا، وابسته به نویابی و تخیل، تخیلی ...
غیر عملی، غیر ممکن، ممتنع، نشدنی، نامحتمل، امکان نا پذیر، غیر میسر سایر معانی: ناشایند، انجام ناپذیر، (پهلوی) اتاوان، ناخوشایند، رنج آور، تحمیل ناپذیر، بی تابگر [ریاضیات] غیر ممکن، ناممکن، م ...
روزنه، مزغل، سوراخ جا، راه گریز، مفر، سوراخ سنگر، سوراخ دیدبانی، سوراخ دیدهبانی ایجاد کردن، مزغل ساختن سایر معانی: (در دیوار دژ و غیره) روزنه، شکاف (که از آن دیده بانی و تیراندازی می کنند)، ...
(موسیقی) رنگ کوتاه، ضرب ثانوی، قطعه موسیقی ناهماهنگ، مغایر
بمقدار زیاد، زیاده از حد، زیاد، بحد افراط سایر معانی: مفرط، بسیار زیاد، بیش از حد، فزون گرانه
تبلیغگر سیار [بازاریابی] سازهای دارای موتور کشنده و سامانه پیشرفته ایمنی و حفظ تعادل که بر روی آن نمایشگری در اشکال و جنسهای مختلف مانند پلاستیک فشرده یا صفحه نمایش L ...
واژههای مصوب فرهنگستان
کلاه گذاشتن، زیر قول زدن، بتعهد خود عمل نکردن سایر معانی: (خودمانی) خلف وعده کردن، نکول کردن، (پرداخت وام یا مبلغ باخته در قمار) طفره زدن، وابسته به سرزمین ویلز (در انگلیس) و مردم آن (the we ...
سازهای دارای موتور کشنده و سامانه پیشرفته ایمنی و حفظ تعادل که بر روی آن نمایشگری در اشکال و جنسهای مختلف مانند پلاستیک فشرده یا صفحه نمایش LED همراه با نمونه محصول در اندا ...