bizarre
معنی
غریب و عجیب، غیر مانوس، ناشی از هوس، وهمی
سایر معانی: عجیب و غریب، (از نظر رفتار یا شکل و قیافه) شگفت آور، ناگهان و باور نکردنی، خارق العاده، نامانوس، (از نظر رنگ و طرح و سبک) ناجور، خیالی
سایر معانی: عجیب و غریب، (از نظر رفتار یا شکل و قیافه) شگفت آور، ناگهان و باور نکردنی، خارق العاده، نامانوس، (از نظر رنگ و طرح و سبک) ناجور، خیالی
دیکشنری
عجیب و غریب
صفت
bizarre, grotesque, anticغریب و عجیب
bizarreغیر مانوس
bizarreناشی از هوس
illusory, unreal, imaginary, uncanny, bizarre, Gothicوهمی
ترجمه آنلاین
عجیب و غریب
مترادف
bugged out ، camp ، comical ، curious ، eccentric ، extraordinary ، fantastic ، far out ، freakish ، grody ، grotesque ، kooky ، ludicrous ، odd ، oddball ، off the wall ، offbeat ، outlandish ، outré ، peculiar ، queer ، ridiculous ، singular ، unusual ، way out ، weird