[عمران و معماری] جریان متغیر تدریجی [آب و خاک] جریان متغیر تدریجی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] جریان گسسته
[آب و خاک] جریان گسسته با کاهش شدت جریان
[عمران و معماری] جریان گسسته سطحی غیر دایمی
مناسب، در خور، همه فن حریف، جور شده سایر معانی: گوناگون، از جورهای مختلف، به رنگ ها و اندازه ها (و غیره)ی مختلف ولی از یک نوع، دسته بندی شده، همسر، یار [زمین شناسی] ناجور مناهماهنگ طبقه بندی ...
خسته کننده، ملول کننده، نواره سایر معانی: سنبنده، سوراخ ساز، سفتگر، پرماهگر، مته دهان، ملالت آور، دلزن، دلزننده، کدورت انگیز، سفتن، عمل سوراخ کردن، سوراخ یا چاه حفر شده توسط مته یا هر چیز گر ...
خسته کننده، یک نواخت سایر معانی: تک نواخت، بی تنوع، ملالت آور، عاری از چند گونگی، یکدست
چند شکلی، بسیار شکل سایر معانی: چند دیس، چند ریخت، بسیار شکلی [ریاضیات] چندشکلی، چندصورتی
فرد، ادم عجیب، فرد، غیر عادی، چرند، عجیب، طاق، عجیب و غریب، تک سایر معانی: تا، تاق، لنگه، ناقص (به ویژه یک سری کتاب یا مجله که چند جلد آن کم است)، نا جور، فرد (در برابر: زوج)، تاق (در برابر: ...
دو وجهی، سطحی سایر معانی: یک سطحی، مسطح، هامنی، (کاملا) هموار، مستوی، تخت [کامپیوتر] مسطح 1. ( صفت ) مسطح . مثلاً ترانزیستورهای مسطح از تکه های مسطح سیلیکان ساخته شده اند . 2. ( صفت ) بر روی ...
گوناگون، متلون، شکل پذیر سایر معانی: (p بزرگ) وابسته به یا همانند پروتیوس (proteus)، (زیست شناسی) پروتیان (که از اثر آب یا آنزیم یا اسید بر پروتئین ها به وجود می آیند)، شبیه proteus، متغیر ...
عینیت سایر معانی: همانی، همان بودن، یکجوری، همانندی، مطابقت، یکسانی، یک نواختی [ریاضیات] تشابه، یکسانی، همسانی