monotonous
/məˈnɑːtənəs/

معنی

خسته کننده، یک نواخت
سایر معانی: تک نواخت، بی تنوع، ملالت آور، عاری از چند گونگی، یکدست

دیکشنری

یکنواخت
صفت
boring, tedious, monotonous, grueling, tiresome, wearisomeخسته کننده
monotonous, uniform, monotone, monotonic, steady, singsongیک نواخت

ترجمه آنلاین

یکنواخت

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.