بربریت، وحشیگری، سخن غیرمصطلح سایر معانی: بی تمدنی، بدویت، جاهلیت، نافرهیختگی، (زبان شناسی) به کار بردن واژه ها یا عبارت های غلط، واژه یا عبارت غلط (از نظر کاربرد یا املا و غیره)، اشتباه لغو ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوسیس کلفت دارای خون (به ویژه خون خوک) وپیه
عادت، خوی، رسم، عرف، مرسوم، سنت، حقوق گمرکی، برحسب عادت سایر معانی: خویگیری، تراداد، برمانه، دیرمانه، (جمع) حقوق گمرکی، (مالیات) گمرک، (عوارض) گمرکی، (جمع با فعل مفرد) اداره ی گمرک، گمرکات، ...
اصطلاحات مخصوص یک صنف، لهجه خاص، سخن دست و پا شکسته سایر معانی: (زبان حرفه ای یا محلی یا بیگانه که برای شنونده نامفهوم و عجیب و غریب می نماید) زبان بیگانه، زبان فنی، زبان زرگری، سخن نامفهوم، ...
ناپایداری شکنجی [فیزیک] ناپایداری پدیدآمده در پلاسما که در آن گاز یونیده و میدان مغناطیسی محصورکننده هر دو ناپایدار میشوند و چینوشکنی با دامنۀ فزاینده به وجود میآید ...
واژههای مصوب فرهنگستان
راه، عنوان، سیاق، نوع، سبک، رسم، رویه، روش، شیوه، طرز، اسلوب، طریقه، طریق، روند، متد، طور، مسلک، نحو، منوال سایر معانی: شگرد، آرنگ، لم، روال، هنجار، گواش، ترتیب، نظم، حساب و کتاب، وابسته به ...
سوء استفاده، بد رفتاری، بد بکار بردن سایر معانی: غلط استعمال کردن، نابجا بکار بردن، سواستفاده کردن، استفاده ی نابجا کردن، سوکاربرد، بدکاربرد، کاربرد غلط، استعمال نادرست، حیف و میل ...
تمرین، ممارست، ورزش، عرف، مشق، عادت، عمل، تکرار، برزش، برزیدن، عمل کردن، تمرین کردن، ممارست کردن، ورزش سایر معانی: رسم، خو، روال، شیوه، انجام، کنش، کردار، کردش، به عمل گذاری، پرداختن (به حرف ...
تشریفات، تشریفات مذهبی، ایین پرستش سایر معانی: وابسته به رسوم و تشریفات، تشریفاتی، آیینی، رسومی، پرستوار، پرستش وار، برگزاری یا پیروی از مراسم مذهبی، (کاری که از روی عادت و با اصرار انجام شو ...
استفاده، مصرف، بکارگیری، بهره برداری، بکار بری، بکارگرفتگی سایر معانی: سودمندی [زمین شناسی] بهره مندی [ریاضیات] استفاده، به کارگیری، کاربرد، بهره برداری [معدن] بهرهدهی (حفر چاه و تونل) [آمار ...
سوسیس تهیهشده از گوشت بازیابیشدۀ مرغ گوشتی یا غیرگوشتی و گاه پوست و دیگر اجزای مرغ، مانند سنگدان و دل [علوم و فنّاوری غذا]
ناپایداری پدیدآمده در پلاسما که در آن گاز یونیده و میدان مغناطیسی محصورکننده هر دو ناپایدار میشوند و چینوشکنی با دامنۀ فزاینده به وجود میآید [فیزیک] ...