utilization
/ˌjuːtələˈzeɪʃn̩/

معنی

استفاده، مصرف، بکارگیری، بهره برداری، بکار بری، بکارگرفتگی
سایر معانی: سودمندی
[زمین شناسی] بهره مندی
[ریاضیات] استفاده، به کارگیری، کاربرد، بهره برداری
[معدن] بهرهدهی (حفر چاه و تونل)
[آمار] بهره مندی

دیکشنری

بهره برداری
اسم
use, usage, utilization, application, benefit, availاستفاده
operation, exploitation, utilizationبهره برداری
consumption, use, expenditure, utilization, waster, expendituresمصرف
utilization, employmentبکارگیری
utilizationبکارگرفتگی
manipulation, utilizationبکار بری

ترجمه آنلاین

استفاده

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.