معنی

سوء استفاده، بد رفتاری، بد بکار بردن
سایر معانی: غلط استعمال کردن، نابجا بکار بردن، سواستفاده کردن، استفاده ی نابجا کردن، سوکاربرد، بدکاربرد، کاربرد غلط، استعمال نادرست، حیف و میل

دیکشنری

سوء استفاده
اسم
misuse, graft, ill use, jobbery, abusage, ill usageسوء استفاده
misbehavior, misconduct, ill usage, ill use, misdeed, misuseبد رفتاری
فعل
abuse, mishandle, misuseبد بکار بردن

ترجمه آنلاین

سوء استفاده

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.