دوباره باز کردن، بازگشودن، بازگشایی کردن، مجددا افتتاح کردن، دوباره شروع کردن، بازآغازیدن، بازآغاز کردن، (پس از وقفه) ادامه دادن، مجددا افتتاح کردن the reopening of the national assembly باز ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجدید، تکرار، باز گویی، باز گو، اعاده، باز انجام سایر معانی: بسکرد، چندبارگی، دمادمی، دمگیری، پدیساری، عمل تکرار شده [عمران و معماری] تکرار [برق و الکترونیک] تکرار [صنایع غذایی] تکرار [ریاضی ...
پاسخ، جواب، جواب کتبی یا شفاهی، دفاعیه، پاسخ دادن سایر معانی: پتواز، پدواز، متقابلا عمل کردن، واکنش کردن، عمل به مثل کردن، پژواک داشتن (رجوع شود به: resound)، (حقوق) به ادعای خواهان پاسخ داد ...
انکار کردن، منکر شدن، رد کردن سایر معانی: حاشا کردن، زیر (چیزی) زدن، باطل شمردن، نپذیرفتن، شانه خالی کردن، (ازدواج یا نامزدی را) لغو کردن، به هم زدن، جدا شدن [حقوق] رد و نفی کردن، انکار کردن ...
جبران کردن، پاداش دادن، تاوان دادن، سزا دادن سایر معانی: اجر دادن، عوض دادن، تلافی کردن، (عشق و دوستی و غیره) عمل به مثل کردن، کیفر دادن
لغو کردن، فسخ کردن، باطل ساختن سایر معانی: (قانون یا فرمان و غیره) فسخ کردن، باطل کردن، فس کردن [حقوق] لغو کردن، فسخ کردن، باطل کردن، کان لم یکن کردن (قرارداد)
عوضی، اندوخته، کم حرف، رزرو شده سایر معانی: ذخیره، احتیاطی، پسداشتی، پسگذاشتی، پیشگرفت شده، از قبل گرفته شده، محتاط، خاموش
تفویض کردن، دست کشیدن، مستعفی شدن، کناره گرفتن، استعفا دادن از سایر معانی: استعفا دادن، کناره گیری کردن، صرفنظر کردن، دست برداشتن، چشم پوشیدن، سپردن، واگذار کردن، (معمولا با: -self) رضایت دا ...
ایستادگی کردن، مانع شدن، مخالفت کردن با، مخالفت کردن، خودداری کردن از، مقاومت کردن، استقامت کردن، پایداری کردن سایر معانی: تن در ندادن، مقاوم بودن، تاب آوردن، پایدار بودن، دوام آوردن، تاوستن ...
پاسخ، پاسخ دادن، عهده دار شدن، واکنش نشان دادن سایر معانی: جواب دادن، واکنش کردن یا نشان دادن، عکس العمل نشان دادن، پتوازیدن، واکنش مثبت نشان دادن، (حقوق) مسئول بودن، جوابگو بودن، ستون زیر ق ...
مضطرب، بی قرار، بی آرام سایر معانی: پر تکان، ناراحت، پرالتهاب، ناآرام، بی تاب، بی شکیب، پویا، ماجراجو، لگام شکن، فعال، اهل عمل، ناراضی، تغییر طلب
ترمیم، تجدید، اعاده، استرداد، استقرار مجدد، بازگرداندن سایر معانی: بازگردانی، پس دادن، بازداد، بازگشت، بازدهی، بازساخته، بازسازی، مرمت، رجوع شود به: restitution [برق و الکترونیک] باز سازی [ز ...